بيعت، تعهدي است كه از ناحيه بيعت كننده، براي اطاعت از بيعت شونده صورت مي گيرد. دومين دليلي كه معتقدين به نظريه انتخابي بودن ولايت بر آن استناد مي كنند مساله بيعت است. اينان مي گويند اين كه اسلام فراوان در مورد مساله بيعت تاكيد كرده نشانده دهنده آن است كه حاكم مشروعيت خود را از بيعت مردم مي گيرند اين عده به قضايايي نظير واقعه غدير كه در آن حضرت پيامبر اسلام از مردم براي جانشيني حضرت امام علي بيعت گرفت استناد مي كنند.
نقد:زرق و برق غربيان به اندازه اي برخي را مبهوت خود كرده كه خود را چشم بسته به هر در و ديواري مي زنند تا بلكه بتوانند خود را مانند غرب نمایند. اين عده يا در قوه تفكرشان مشكلي وجود دارد و يا خود را به ناداني زده اند. هر انسان عاقلي اگر به قضيه غدير آشنايي داشته باشد متوجه مي شود كه حضرت پيامبراسلام، اول حضرت علي را بعنوان امام اعلام كرد و سپس از مردم خواست كه با او بيعت كنند. اين طور نبوده كه پيامبر اول بگويد: مردم شما علي را قبول داريد؟، و سپس مردم بگويند: بله و بعد حضرت پيامبر بگويد حالا كه شما او را قبول داريد من او را بعنوان امام معرفي مي كنم.
برخلاف ادعاي آقايان، واقعه غدير نه تنها هيچ ارتباطي با انتخابي بودن ولايت ندارد بلكه خود يكي از واضح ترين ادله انتصابي بودن ولايت است. زيرا حضرت پيامبر صرفاً بخاطر دستور الهي و بدون در نظر گرفتن نظر مردم حضرت علي را بعنوان امام معرفي كرد.
تمامي ائمه اطهار در موقعيت هاي مختلف بر اين مطلب اذعان داشته اند كه در زمانشان تنها حكومت مشروع امامان بوده و اين اذعان ائمه در حالي بوده كه اكثريت آنها را بعنوان حاكم قبول نداشتند خود اين سخن امامان نشانه ی آن است كه مقبوليت مردم هيچ نقشي در مشروعيت حكومت ندارد و الا اگر مقبوليت اثري در مشروعيت داشت، ائمه نبايد چنين ادعايي را مي كردند.
با توجه به گسترش ارتباطات و تعاملات در فضاي مجازي اينترنت،مانيز بر آن شديم وبلاگي گروهي را با عنوان پاتوق عرضه كنيم تا علاقه مندان با عضويت در ان بتوانند به برقراري ارتباط با سايرين به منظور تبادل اطلاعات بپردازند.شمانيز ميتوانيد جزعي از اين گروه باشيد
(با تشکر. اعضاء وبلاگ.)
***********************
طالوت: پس هنگامي كه طالوت لشكر كشيد سپاه خود را گفت:خدا شما را به نهر آبي آزمايش كند.هر كه از ان بياشامد از من و هم آيين من نيست و هر كه هيچ نياشامد يا كفي بيش برنگيرد از من و هم آيين من خواهد بود پس همه سپاهش آشاميدند به جز عده قليلي از آن ها وچون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند و مواجه با دشمن شدند (لشكر بيمناك گشته)گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود.آنان كه به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند گفتند:چه بسيار شده گروهي اندك به ياري خدا بر سپاهي بسيار غالب آمده وخدا با صابران است.وچون آنها در ميدان مبارزه جالوت و لشكريان او آمدند گفتند پروردگارا به ما صبر و استواري ببخش وما را ثابت قدم دار و بر شكست كافران ياري فرما. پس به ياري خدا كافران را شكست دادند و داود(ع)امير آن ها جالوت را كشت و خدايش پادشاهي و فرزانگي عطا فرمود و از آن چه مي خواست به او بياموخت و اگر خدا برخي مردم را در مقابل بعضي ديگر بر نمي انگيخت فساد روي زمين را فرا ميگرفت و ليكن خدا،خداوند فضل كرم بر همه اهل عالم است(بقره.ايه248/252)ا